محل تبلیغات شما



شیطان که دریغ می کند دارو را بردست ز سنگ پای قزوین رو را تنها نه که تحریم کند ایران را تهدید کند جهان رو در رو را چون چهره دوگانه است دست آویزد هم دشمنی هم دوستی از هر سو را عمرش نرسد که خوانده باشد نمرود فرعون نخواند و قصّه ی چون او را دارد به همه جهان طمع ، از کِبرش خر فرض کند جهان رویارو را
بحث زندان پدر، پنجره فولاد پسر قتل پاکان زمین ، قصّه ی سَم یا خنجر ؟ مانده ام بر سرِ راهی که دوراهی دارد اشک و لبخند شدند از غم خوبان مضطر طعنه میبارد و ما متّهم دورانیم که چرا گریه کند شیعه چنین ویرانگر ؟ پسران خطر و دخترِ غیرت هستیم ننشینیم ز پا تا نشود حق برتر .

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مین و زندگی شركت مشاوره بازرسى فنی ایستا آزمون کاوه